07 شهریور 1393 توسط فدایی رهبر
باز عصر جمعه شد ، گاه وعده ظهور
چشمهاي منتظر، جاده هاي بي عبور
باز در سكوت محض، آه مي كشم تو را
بغض هاي كهنه را، باز مي كنم مرور
آه پشت اين غروب شب نشسته در كمين
رجعتي دوباره كن، اي طلايه دار نور
كي به يمن مقدمت مي رسد بهار عشق
فصل سبز عاطفه، فصل شادي و سرور
با تو رفت از اين ديار، هر چه نام عشق داشت
باز با نگاه تو عشق مي كند ظهور
مي وزد نسيم عشق، از ديار آفتاب
مي رسد سوار سبز، از كرانه هاي دور